مرد صابونی
مرد صابونی
شخص عطّاری از اهل بصره میگوید: روزی در مغازة عطّاریم
نشسته بودم که دو نفر برای خریدن سدر و کافور به دکّان من وارد شدند. وقتی
به طرز صحبت کردن و چهرههایشان دقّت کردم، متوجّه شدم که اهل بصره و بلکه
از مردم معمولی نیستند به همین جهت از شهر و دیارشان پرسیدم، ولی جوابی
ندادند.
من اصرار میکردم، ولی جوابی نمیدادند.
به هر حال من التماس نمودم، تا آنکه آنها را به رسول مختار (ص) و آل اطهار آن حضرت قسم دادم.
مطلب که به این جا رسید، اظهار کردند: ما از ملازمان درگاه حضرت حجّت(عج) هستیم.
یکی از جمع ما که در خدمت مولایمان بود، وفات کرده است، لذا
- ۰ نظر
- ۲۱ شهریور ۹۴ ، ۱۹:۲۵